مردم آزاده و شریف ایران؛
مادران و خانواده های داغدار؛
سازمان ها و نهادهای حقوق بشری ایران و جهان!
و تمام کسانی که در هر نقطه جهان برای حقوق انسانی تلاش می کنید و نگران اید!
نزدیک به دو سال از شروع جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. این حرکت اعتراضی از "رای من کو" شروع و در تداوم و پویایی خود به خواستی پایه ای یعنی "حق زندگی انسانی بدون تبعیض" منجر شد. این جنبش اعتراضی، از سوی حکومت پاسخی جز زندان و شکنجه و گلوله و کشتار در زندان ها و خیابان ها نداشت و دوباره مادران بسیاری را به انتظار در برابر زندان ها کشاند یا در راهروهای نهادهای قضایی و امنیتی سرگردان و تعداد زیادی را نیز عزادار کرد.
مادران داغدار و خانواده های مجروحین و زندانیان سیاسی و حامیان در اعتراض به تمامی جنایت ها و همچنین برای دادخواهی از فرزندان دلبند خود سیاه پوشیدند و در یک حرکت نمادین، هر شنبه بعدازظهر در میدان آب نمای پارک لاله و سه پارک دیگر گردهم آمدند و با در دست گرفتن عکس فرزندان خود، شمع روشن کردند و صدای اعتراض شان را به گوش مردم سراسر دنیا رساندند و اعلام کردند که تا رسیدن به خواسته های شان از مبارزه دست نخواهند کشید. از آن زمان این حرکت اعتراضی به اشکال مختلف ادامه دارد و مادران و حامیان هم چنان بر سه خواسته خود پای می فشارند:
1- آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی- عقیدتی
2- لغو کلیه اشکال مجازات اعدام و کشتار در زندان و خارج از زندان
3- محاکمه و مجازات علنی و عادلانه آمرین و عاملین جنایات سی و دو سال گذشته و اخیر ایران
وحشت از تداوم این حرکت، باعث شد که حکومت به اشکال مختلف، مادران و حامیان و خانواده های مجروحین را تحت فشارهای شدید قرار دهد. این فشارها از عدم تحویل اجساد جان باختگان به خانواده ها، جلوگیری از برگزاری مراسم، جلوگیری از معالجه زندانیان، دستگیری مادران و خانواده ها، تهدید و ارعاب، محرومیت از حقوق شهروندی و دیگر اشکال سلب حقوق انسانی مادران و حامیان بوده است که می توان برای بیان این حقایق کتاب ها نوشت.
اکنون به برخی از مواردی که در طی این مدت رخ داده است، اشاره می شود:
1- آزار و اذیت مادران داغدار و حامیان از طریق ایجاد مزاحمت و دستگیری های بی مورد و غیر قانونی طی چندین نوبت، که نزدیک به 100 نفر از مادران و حامیان را دستگیر و هر کدام را چندین روز در حبس نگاه داشتند.
2- اهانت و ایجاد فشار و آزار و اذیت از طریق احضار های چندین باره به نهادهای امنیتی و قرار دادن احضار شدگان در وضعیت استرس و فشارهای شدید روحی و روانی.
3- آزار و اذیت مادران و حامیان از طربق برقراری تماس های تلفنی تهدیدآمیز و اقدام به استراق سمع و شنود تلفن هایشان.
4- ایجاد کنترل های شدید امنیتی و اقدام به نقض حقوق شهروندی از طریق یورش به منازل و حمله به خانواده ها و مادران عزادار و حامیان در نوبت های مکرر
5- قراردادن خانواده های مفقودین و مجروحین تحت فشارهای شدید امنیتی و یا تلاش برای این که آنها را با تهدید یا تطمیع، مجبور کنند که دست از شکایت برداند تا اطلاعاتی به بیرون منتقل نشود.
6- بارها مادران و خانواده ها و حامیان را تحت فشارهای روحی، روانی شدید قرار دادند که چند نفر از آنها مجبور به ترک کشور شدند و امکان زندگی عادی را از آنها و خانواده های شان سلب کردند.
در طی این مدت غیر از دستگیری های چند روزه و فشارهای روحی، روانی روزمره، تعدادی از مادران را در بازداشت های طولانی مدت نگاه داشتند. این بازداشت های موقت حتی تا سه ماه نیز به طول انجامید که به اختصار به آنها اشاره می شود:
1- در 5 دی سال 88 (روز تاسوعا)، خانم پروانه راد در خیابان دستگیر و مدت 40 روز در بازداشت نگاه داشتند و با محکوم کردن وی به جزای نقدی، او را آزاد کردند.
2- در 18 بهمن سال 88، به منزل خانم ام البنین ابراهیمی حمله کردند و ایشان را دستگیر و نزدیک به 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. وی با کفالت آزاد شد ولی هنوز پرونده اش باز است.
3- در 19 بهمن سال 88، به منازل خانم ها لیلا سیف الهی، ژیلا مکوندی، فاطمه رستگاری نسب، الهام احسنی و نادر احسنی حمله کردند و آنها را دستگیر و حدود 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. همان روز به منزل خانم منصوره بهکیش نیز رفتند که در منزل نبود و یک ماه و نیم بعد هنگام سفر به ایتالیا، از فرودگاه بازگردانده و پاسپورت وی ضبط و ممنوع الخروج می شود و به اشکال مختلف ایشان و خانواده اش را از زندگی اجتماعی محروم می کنند. همچنین آقای نادر احسنی را از فروردین سال 89 تا بهمن همان سال در حبس نگاه می دارند.
4- در 17 مهر سال 89، به منازل خانم ها اکرم نقابی و ژیلام مهدویان حمله کردند و آنها را که قصد سفر داشتند، به همراه دختران شان بازداشت کردند. دختران پس از 12 روز و مادران پس از دو ماه و نیم با وثیقه وثیقه آزاد کردند ولی هنوز پرونده شان باز است.
5- در 14 آذر سال 89، تعدادی از مادران عزادار و حامیان را در روز تولد جان باخته امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا دستگیر و پس از ساعاتی آزاد کردند. همان روز خانم ها حکیمه شکری و ندا مستقیمی و آقای رمضانی(پدر رامین) را در بازداشت نگاه می دارند. خانم مستقیمی بعد از یک ماه با وثیقه 100 میلیون تومانی و خانم شکری با تحمل روزهای طولانی انفرادی در وضع ممنوع الملاقات، پس از سه ماه با وثیقه سنگین 300 میلیون تومانی آزاد می شوند و هنوز پرونده آنها باز است.
6- در 19 بهمن سال 89، حدود 35 تن از مادران و حامیان را دسته جمعی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار کردند و هر کدام را به صورت تک تک مورد بازجویی قرار دادند و با توهین و تهدید از آنها تعهد گرفتند و مورد اذیت و آزار قرار دادند.
7- در 23 بهمن سال 89، دادگاه خانم ها سیف الهی و مکوندی و آقای نادر احسنی تشکیل و در تاریخ 20 فروردین سال 90 احکام قطعی به آنها ابلاغ می شود. خانم ها سیف الهی و مکوندی را حقوق بشری می نامند و به جرم " تبانی و تجمع علیه امنیت " و " تبلیغ علیه نظام " به 4 سال زندان و آقای نادر احسنی را به 2 سال زندان محکوم می کنند.
این احکام برای کسانی صادر شده اند که خود مادر نیستند، ولی حاضر شده اند برای همدردی، بر خواسته های مادران و خود پافشاری کنند. آنها معتقدند که کشته شدگان و مجروحین و زندانیان سیاسی، فرزندان تمامی مردم ایران هستند و هر آزادی خواهی خود را موظف می داند که به این بی عدالتی ها اعتراض کند.
ما امضاکنندگان این دادنامه با اعلام حمایت خود، از تمامی نهادهای بین المللی و همچنین از تمامی معترضین به نقض آشکار حقوق بشر در ایران، می خواهیم که با همراهی خود مانع اجرای این احکام غیرقانونی شوند.
مادران پارک لاله(عزادار)
چهارم اردیبهشت 1390
مادران و خانواده های داغدار؛
سازمان ها و نهادهای حقوق بشری ایران و جهان!
و تمام کسانی که در هر نقطه جهان برای حقوق انسانی تلاش می کنید و نگران اید!
نزدیک به دو سال از شروع جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. این حرکت اعتراضی از "رای من کو" شروع و در تداوم و پویایی خود به خواستی پایه ای یعنی "حق زندگی انسانی بدون تبعیض" منجر شد. این جنبش اعتراضی، از سوی حکومت پاسخی جز زندان و شکنجه و گلوله و کشتار در زندان ها و خیابان ها نداشت و دوباره مادران بسیاری را به انتظار در برابر زندان ها کشاند یا در راهروهای نهادهای قضایی و امنیتی سرگردان و تعداد زیادی را نیز عزادار کرد.
مادران داغدار و خانواده های مجروحین و زندانیان سیاسی و حامیان در اعتراض به تمامی جنایت ها و همچنین برای دادخواهی از فرزندان دلبند خود سیاه پوشیدند و در یک حرکت نمادین، هر شنبه بعدازظهر در میدان آب نمای پارک لاله و سه پارک دیگر گردهم آمدند و با در دست گرفتن عکس فرزندان خود، شمع روشن کردند و صدای اعتراض شان را به گوش مردم سراسر دنیا رساندند و اعلام کردند که تا رسیدن به خواسته های شان از مبارزه دست نخواهند کشید. از آن زمان این حرکت اعتراضی به اشکال مختلف ادامه دارد و مادران و حامیان هم چنان بر سه خواسته خود پای می فشارند:
1- آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی- عقیدتی
2- لغو کلیه اشکال مجازات اعدام و کشتار در زندان و خارج از زندان
3- محاکمه و مجازات علنی و عادلانه آمرین و عاملین جنایات سی و دو سال گذشته و اخیر ایران
وحشت از تداوم این حرکت، باعث شد که حکومت به اشکال مختلف، مادران و حامیان و خانواده های مجروحین را تحت فشارهای شدید قرار دهد. این فشارها از عدم تحویل اجساد جان باختگان به خانواده ها، جلوگیری از برگزاری مراسم، جلوگیری از معالجه زندانیان، دستگیری مادران و خانواده ها، تهدید و ارعاب، محرومیت از حقوق شهروندی و دیگر اشکال سلب حقوق انسانی مادران و حامیان بوده است که می توان برای بیان این حقایق کتاب ها نوشت.
اکنون به برخی از مواردی که در طی این مدت رخ داده است، اشاره می شود:
1- آزار و اذیت مادران داغدار و حامیان از طریق ایجاد مزاحمت و دستگیری های بی مورد و غیر قانونی طی چندین نوبت، که نزدیک به 100 نفر از مادران و حامیان را دستگیر و هر کدام را چندین روز در حبس نگاه داشتند.
2- اهانت و ایجاد فشار و آزار و اذیت از طریق احضار های چندین باره به نهادهای امنیتی و قرار دادن احضار شدگان در وضعیت استرس و فشارهای شدید روحی و روانی.
3- آزار و اذیت مادران و حامیان از طربق برقراری تماس های تلفنی تهدیدآمیز و اقدام به استراق سمع و شنود تلفن هایشان.
4- ایجاد کنترل های شدید امنیتی و اقدام به نقض حقوق شهروندی از طریق یورش به منازل و حمله به خانواده ها و مادران عزادار و حامیان در نوبت های مکرر
5- قراردادن خانواده های مفقودین و مجروحین تحت فشارهای شدید امنیتی و یا تلاش برای این که آنها را با تهدید یا تطمیع، مجبور کنند که دست از شکایت برداند تا اطلاعاتی به بیرون منتقل نشود.
6- بارها مادران و خانواده ها و حامیان را تحت فشارهای روحی، روانی شدید قرار دادند که چند نفر از آنها مجبور به ترک کشور شدند و امکان زندگی عادی را از آنها و خانواده های شان سلب کردند.
در طی این مدت غیر از دستگیری های چند روزه و فشارهای روحی، روانی روزمره، تعدادی از مادران را در بازداشت های طولانی مدت نگاه داشتند. این بازداشت های موقت حتی تا سه ماه نیز به طول انجامید که به اختصار به آنها اشاره می شود:
1- در 5 دی سال 88 (روز تاسوعا)، خانم پروانه راد در خیابان دستگیر و مدت 40 روز در بازداشت نگاه داشتند و با محکوم کردن وی به جزای نقدی، او را آزاد کردند.
2- در 18 بهمن سال 88، به منزل خانم ام البنین ابراهیمی حمله کردند و ایشان را دستگیر و نزدیک به 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. وی با کفالت آزاد شد ولی هنوز پرونده اش باز است.
3- در 19 بهمن سال 88، به منازل خانم ها لیلا سیف الهی، ژیلا مکوندی، فاطمه رستگاری نسب، الهام احسنی و نادر احسنی حمله کردند و آنها را دستگیر و حدود 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. همان روز به منزل خانم منصوره بهکیش نیز رفتند که در منزل نبود و یک ماه و نیم بعد هنگام سفر به ایتالیا، از فرودگاه بازگردانده و پاسپورت وی ضبط و ممنوع الخروج می شود و به اشکال مختلف ایشان و خانواده اش را از زندگی اجتماعی محروم می کنند. همچنین آقای نادر احسنی را از فروردین سال 89 تا بهمن همان سال در حبس نگاه می دارند.
4- در 17 مهر سال 89، به منازل خانم ها اکرم نقابی و ژیلام مهدویان حمله کردند و آنها را که قصد سفر داشتند، به همراه دختران شان بازداشت کردند. دختران پس از 12 روز و مادران پس از دو ماه و نیم با وثیقه وثیقه آزاد کردند ولی هنوز پرونده شان باز است.
5- در 14 آذر سال 89، تعدادی از مادران عزادار و حامیان را در روز تولد جان باخته امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا دستگیر و پس از ساعاتی آزاد کردند. همان روز خانم ها حکیمه شکری و ندا مستقیمی و آقای رمضانی(پدر رامین) را در بازداشت نگاه می دارند. خانم مستقیمی بعد از یک ماه با وثیقه 100 میلیون تومانی و خانم شکری با تحمل روزهای طولانی انفرادی در وضع ممنوع الملاقات، پس از سه ماه با وثیقه سنگین 300 میلیون تومانی آزاد می شوند و هنوز پرونده آنها باز است.
6- در 19 بهمن سال 89، حدود 35 تن از مادران و حامیان را دسته جمعی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار کردند و هر کدام را به صورت تک تک مورد بازجویی قرار دادند و با توهین و تهدید از آنها تعهد گرفتند و مورد اذیت و آزار قرار دادند.
7- در 23 بهمن سال 89، دادگاه خانم ها سیف الهی و مکوندی و آقای نادر احسنی تشکیل و در تاریخ 20 فروردین سال 90 احکام قطعی به آنها ابلاغ می شود. خانم ها سیف الهی و مکوندی را حقوق بشری می نامند و به جرم " تبانی و تجمع علیه امنیت " و " تبلیغ علیه نظام " به 4 سال زندان و آقای نادر احسنی را به 2 سال زندان محکوم می کنند.
این احکام برای کسانی صادر شده اند که خود مادر نیستند، ولی حاضر شده اند برای همدردی، بر خواسته های مادران و خود پافشاری کنند. آنها معتقدند که کشته شدگان و مجروحین و زندانیان سیاسی، فرزندان تمامی مردم ایران هستند و هر آزادی خواهی خود را موظف می داند که به این بی عدالتی ها اعتراض کند.
ما امضاکنندگان این دادنامه با اعلام حمایت خود، از تمامی نهادهای بین المللی و همچنین از تمامی معترضین به نقض آشکار حقوق بشر در ایران، می خواهیم که با همراهی خود مانع اجرای این احکام غیرقانونی شوند.
مادران پارک لاله(عزادار)
چهارم اردیبهشت 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر